موسیر، گیاه علفی پایا خودرو و خوراکی شبیه سیر از تیرۀ نعناعیان با گل های سرخ یا بنفش که بلندیش تا ۳۰ سانتی متر می رسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار می رفته، سیر کوهی، سیر صحرایی، سقوردیون، اسقوردیون، اشقردیون، ثوم برّی، بلبوس
موسیر، گیاه علفی پایا خودرو و خوراکی شبیه سیر از تیرۀ نعناعیان با گل های سرخ یا بنفش که بلندیش تا ۳۰ سانتی متر می رسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار می رفته، سیرِ کوهی، سیرِ صحرایی، سَقوردیون، اُسقوردیون، اَشقَردیون، ثومِ بَرّی، بَلبوس
دهی است از دهستان کسکرات بخش صومعه سرای شهرستان فومن واقع در 24 هزارگزی شمال باختری صومعه سرا، و 12 هزارگزی شمال طاهر گوراب. جلگه ای، هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریائی، آب آن از رود خانه شاندرمن، و محصول آن برنج، ابریشم، توتون سیگار و زغال است، 173 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان کسکرات بخش صومعه سرای شهرستان فومن واقع در 24 هزارگزی شمال باختری صومعه سرا، و 12 هزارگزی شمال طاهر گوراب. جلگه ای، هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریائی، آب آن از رود خانه شاندرمن، و محصول آن برنج، ابریشم، توتون سیگار و زغال است، 173 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دانۀ موی. تای مو، مجازاً، خیلی باریک. نزار: بعیادت پیش وی رفته بودم او را یافتم چون تار مویی گداخته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 459). - مثل تار مو، خیلی باریک و نزار
دانۀ موی. تای مو، مجازاً، خیلی باریک. نزار: بعیادت پیش وی رفته بودم او را یافتم چون تار مویی گداخته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 459). - مثل تار مو، خیلی باریک و نزار
تاریخ است و آن حساب نگاه داشتن سال و ماه و روز باشد. (برهان). ماه و روز. (جهانگیری). حساب سال و ماه نگاه داشتن و آن را روزمه نیز گویند و تاریخ و توریخ مأخذش از این لفظ فارسی بوده و آن را ماه روز نیز گفته اند. (آنندراج) : شدش فرامش آن سال مه که شهر ترا فروگرفت به نیرنگ و تنبل و دستان. مسعودسعد (از آنندراج). رجوع به سال و مه شود
تاریخ است و آن حساب نگاه داشتن سال و ماه و روز باشد. (برهان). ماه و روز. (جهانگیری). حساب سال و ماه نگاه داشتن و آن را روزمه نیز گویند و تاریخ و توریخ مأخذش از این لفظ فارسی بوده و آن را ماه روز نیز گفته اند. (آنندراج) : شدش فرامش آن سال مه که شهر ترا فروگرفت به نیرنگ و تنبل و دستان. مسعودسعد (از آنندراج). رجوع به سال و مه شود
ابوریحان در ذکر تحدید معمورۀ ارض نزد هندیان آرد: در ’باج پران’ جهان به چهار قسمت تقسیم شده است و در ’سنگهت’ به هشت ناحیه و در ناحیۀ بین جنوب و مغرب، به روایت سنگهت یکی از طوایفی که زندگی می کنند ناریمخ نام دارند ’یعنی کسانی که صورتهایشان چون صورت زنان است و آنها ترکانند’. (از تحقیق ماللهند ص 149 و 155)
ابوریحان در ذکر تحدید معمورۀ ارض نزد هندیان آرد: در ’باج پران’ جهان به چهار قسمت تقسیم شده است و در ’سنگهت’ به هشت ناحیه و در ناحیۀ بین جنوب و مغرب، به روایت سنگهت یکی از طوایفی که زندگی می کنند ناریمخ نام دارند ’یعنی کسانی که صورتهایشان چون صورت زنان است و آنها ترکانند’. (از تحقیق ماللهند ص 149 و 155)
دهی است از دهستان وردیمه سورتیجی بخش چهاردانگه شهرستان ساری، واقع در 41 هزارگزی شمال کیاسر، کوهستانی، هوای آن معتدل، مرطوب، آب آن از چشمه و زارمرود، و محصول آن غلات و برنج و لبنیات و عسل است، 105 تن سکنه دارد که به زراعت و اندکی به گله داری مشغول اند، از صنایع دستی محلی بافتن شال و کرباس میان زنان آن معمول است، راه مالرو دارد، کنار رود خانه زارمرود برنجکاری دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان وردیمه سورتیجی بخش چهاردانگه شهرستان ساری، واقع در 41 هزارگزی شمال کیاسر، کوهستانی، هوای آن معتدل، مرطوب، آب آن از چشمه و زارمرود، و محصول آن غلات و برنج و لبنیات و عسل است، 105 تن سکنه دارد که به زراعت و اندکی به گله داری مشغول اند، از صنایع دستی محلی بافتن شال و کرباس میان زنان آن معمول است، راه مالرو دارد، کنار رود خانه زارمرود برنجکاری دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نوعی از سلاح است، و آن چوبی باشد که بر سر آن چند زنجیر کوتاه تعبیه کنند و بر سر هر زنجیر گوئی از فولاد نصب کنند، (برهان) (آنندراج)، سالیخ، (فرهنگ فولرس از حواشی راحه الصدور چ محمد اقبال)، پیازک، پیازی، چوکن، کسگن: سالیخ وار توزکمان برپیچیدند ... او هم جان را به سالیخ دفع کرد، سالیخ شکسته شد، (راحهالصدور ص 349)
نوعی از سلاح است، و آن چوبی باشد که بر سر آن چند زنجیر کوتاه تعبیه کنند و بر سر هر زنجیر گوئی از فولاد نصب کنند، (برهان) (آنندراج)، سالیخ، (فرهنگ فولرس از حواشی راحه الصدور چ محمد اقبال)، پیازک، پیازی، چوکن، کسگن: سالیخ وار توزکمان برپیچیدند ... او هم جان را به سالیخ دفع کرد، سالیخ شکسته شد، (راحهالصدور ص 349)